وحدت و انسجام بین مسلمین در دو دوره از زندگی آن حضرت قابل بررسی است: دوره اول پیش از خلافت حضرت. دوره دوم پس از خلافت.
مهم ترین عاملی که سبب شد حضرت پس از جریان سقیفه از اقدام نظامی علیه خلفا امتناع ورزد مصلحت حفظ نظام اسلامی بود، تا در سایه آرامش سیاسی و پرهیز از تفرقه ریشه نهال نو پای حکومت اسلامی استوار گردد. دکتر شریعتی در این باره پس از طرح نظریه های وحدت، بهترین نظریه را وحدت بر اساس سیره علی(علیه السلام) می داند «در این راه سوم که با حفظ اصول اعتقادی شیعی خودمان و اختلافاتی که از نظر فکری و عملی با آنها داریم، می توانیم با آنها یار و همدست و متحد در برابر دشمن مشترک باشیم.
این شعار و راهی است که برای اولین بار در تاریخ شخص علی بن ابیطالب اعلام کرده و وضع کرده است......این است که من معتقدم اسلام ماندن خودش را کمتر مدیون شمشیر علی و جهاد اوست و بیشتر مدیون سکوت او و تحمل اوست. شمشیر در کار خلق قدرت اسلام [بود [، اما سکوت او در کار ماندن اسلام بزرگترین نقش را داشته است. او بنیانگذار حفظ اختلافات اعتقادی خودمان است در برابر مخالفت داخلی و وحدت خودمان و نیروهای اجتماعی خودمان در برابر دشمن خارجی.... این است که علی بنیانگذار وحدت است»(3)
علی (علیه السلام) خود تصریح می کند که سکوت من حساب شده بود، من از دو راه، آنرا که به مصلحت اسلام نزدیکتر بود انتخاب کردم:« در اندیشه بودم که آیا با دست تنها، برای گرفتن حق خود به پا خیزم ؟ یا در این محیط خفقان زا و تاریکی که به وجود آوردند، صبر پیشه سازم ؟ که پیران را فرسوده، جوانان را پیر، و مردان با ایمان را تا قیامت و ملاقات پروردگار اندوهگین نگه می دارد !. پس از ارزیابی درست، صبر و بردباری را خردمندانه تر دیدم. پس صبر کردم در حالی که گویا خار در چشم و استخوان در گلوی من مانده بود.»(3)
ادامه مطلب ...